مهدیارمهدیار، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 24 روز سن داره

عشق من و بابایی

بیست و‌ نه ماهگی

سلام عزیزای دلم. یاس قشنگم مهربون مامان.الان دو سال و پنج ماهته.خانوم شدی بزرگ شدی.قشنگ برا مامان با حرف زدنات دلبری میکنی.همه چی میگی شعر میخونی برامون.مثلا میگی بابا اروم ماشین برون من سرم میخوره خون میاد.شعر سلام فرمانده رو میخونی🥴 ترنم قشنگه توش پر از پلنگه و ... الکی دولکی چرخ و فلکی.دستا بالا دستا پایین دست دست دست پاپا پا.حالا جاها عوض.کامل میخونی.دستشوییتو میگی ولی مامان به خاطر مسافرتی که داریم هنوز پوشکت میکنه.شیرخشکم ده پیمانه میخوری تو بیست و چهار ساعت.خیلی دختر خوب و منطقی هستی مثل داداش و ابجی.من کار میکنم میایی میگی من چکار کنم.عاشق منی 🥺 حتی مگسم نزدیکم میشی پامیشی میزنیش🤣🤣 من فقط مال توئم.نمیدونی چقدر عاشقتم .غذات خوب شده و...
30 خرداد 1401
1